پيام دوستان
در انتظار آفتاب
103/8/23
كيوان گيتي نژاد و
103/3/13
آقاجون فدات بشم قربونت برم تو اوج صفا و محنت و گذشتي تو منتهاي کرم و لطف و ارزشي معناي حقيقت را در وجود خود متبلور و مفهوم گذشت را قافيه دادي من چقدر گمراه بودم هستم من 0قدر نادان و ناسنجيده شما را از خود جدا و فارغ مي چنداشتم من تماما زحمت هستم و توفيق با تو بودن کرامتي است بي وصف و بي مانند که نه در وهم گنجد و نه در عقل جاري شود مرا درياب که بي تو همان هيچ ام که بودم و هستم
خانه ي خانواده
103/1/14
كوروش-7
103/1/12
+
سلام ورحمت خداي بر دوستان جان / گفت : پندم بده . شنيد : عجب دارم ازکسي که جواهر از غارت دزدان حفظ مي کندولي ايمانش را ازغارت شيطان ايمن نميدارد.
* راوندي *
103/1/6
كيوان گيتي نژاد و
102/11/27
ستاره ها امشب با هم مهماني از نور دارند انوار تجلي بخش ولايت بر سر مالک اشتر چه حالي دارد هر که را در بزم ولايت نکوست امشب بر تخت ياري اشتر به پا خواسته است و ره ياري مالک را در قرآنهاي پاي نيزه تا يک شمشير فاصله تا معاويه را امروز سربازان حيدر به قصد ياري اش آمده اند اي خوارج بدانيد مالک اشتر تنها نيست و اين نسل اشتر بيشمار دارد لبيک يا حيدر
لشکرهاي ام از آن است که بميرم و آرزوي شهادت بماند به دلم مگر ميشود ناجي من سيد علي قصدشهادتم را ناديده انگارد مگر استاد سيد مجتبي مرا از جرعه اکسير شهادت نداد جرعه اي با عشق؟مگر الم بر دستش نبود مرا اولين سوار عازم ميدان با خوکان صهيونيست به جنگ مگر پيکرم را ولي خدا نگرفت به زانو براي جان دادن پيش از شهادتم خدايا جز شهادت نده مرا حال دگر
كيوان گيتي نژاد و
102/11/27
مادر ماه آنجاست که رخ مته يار از آنجا مي تپد و عيان ميشود راز دو عالم در چهره ماه ولي خدا امام مطلق سيد علي س روشن و منور به تابش ميرسد مادري که جني ماه است همان کوثر جنت است که شيره وجودي اهل بيت النبوه و امامت و اولي لامر منکم در روانشان جاري است خوشا به دل عاشق که رخ ماه و مازاد والايش سيد علي س چشم او را منور کرده است
آسانسور کيهان گستر
102/11/7
من همان قمار عشقم که مرا همواره بازنده به حال خود واداشته نه نفرين زمانم که شيدايي ام را در تنهايي مولود داشته من همان تنعم بارانم که بر دل عشاق مي بارم من همان جمع دليرم که در سومعه دلدارم نشستم
كيوان گيتي نژاد و
102/9/27